خيلی
زود به همه چيز عادت می کنيم. به نديدن بزرگان هنر، به رفتن و
نبودشان و به بزرگداشت هايی که بعد از مرگ افراد برايشان برپا
می شود.
اسماعيل فصيح هم از همين افراد بود. از هنرمندانی که بعد از
رفتنش آواز قلمش اوج گرفت. حالا که نيست برايش می
نويسيم. از او حرف مي زنيم و در وصف او شعر می گوييم. مثل خيلی
های ديگر.
مثل خيلی های ديگر فصيح هم آرزوهايی داشت که بعد از مرگش رنگ
اجابت گرفت و نمی دانم که کسی بعد از مرگ برای برآورده شدن
آرزويی شاد می شود يا نه!
آن روزها که هنوز فرشته مرگ قدرت قلمش را نگرفته بود، او
خاطراتش را نوشت به اين اميد که شاهد چاپ آن باشد. اما حالا که
نيست زمزمه هايی می شنويم که: خاطرات اسماعيل فصيح
در مرحله انتشار قرار گرفت.
فرح عدالت - همسر اين نويسنده فقيد - در اين باره به ايسنا،
گفت: اين کتاب تنها اثر چاپ نشده فصيح است که آن را با وجود
ناتوانی جسمی، به اصرار برخی از دوستانش نوشت و خيلی دوست داشت
تا انتشارش را ببيند; اما نشد.
به گفته او، از فصيح کتاب ناتمامی باقی نمانده است.
از سوی ديگر، به گفته علی علمی - مدير نشر پيکان - اين کتاب با
عنوان «زندگی نامه من» حروفچينی شده است و در مرحله ويراستاری
قرار دارد تا پس از آن برای دريافت مجوز چاپ به وزارت فرهنگ و
ارشاد اسلامی فرستاده شود.
کتاب يادشده به طور کامل در 361 صفحه نوشته شده و پنج بخش را
دربر می گيرد; کتاب اول تا کتاب پنجم.
چهار کتاب اول، زندگی نامه فصيح با بخش های قبل از سفر به
آمريکا، سفر به آمريکا، برگشت به ايران و نويسندگی به شکل حرفه
ای است و کتاب پنجم مقاله هايی را از نويسندگان مختلف درباره
آثار او و نقد آن ها شامل می شود.
اسماعيل فصيح 25 تيرماه در سن 75سالگی در بيمارستان شرکت نفت
درگذشت.
«شراب خام»، «کشته عشق»، «فرار فروهر»، «تشت خون»، «باده کهن»،
«پناه بر حافظ»، «ثريا در اغما»، زمستان 62 و «بازگشت به
درخونگاه» از جمله آثار فصيح هستند.